top of page

«آنچه در ایران می‌گذرد، تاریخ فمینیستی جهان است»

خود تظاهرات کردند. عامل اصلی این ماجرا مرگ خشن جینا مهسا امینی 22 ساله بود که به دلیل عدم رعایت حجاب «درست» توسط پلیس اخلاق ایران دستگیر شد. گیلدا صاحبی روزنامه نگار توضیح می دهد که چرا تاریخ جهان فمینیستی در حال حاضر در ایران نوشته می شود و چرا اصرار معترضان به آزادی و برابری چیزی غربی نیست.

از آغاز اعتراضات در ایران، مردم در بسیاری از نقاط جهان با معترضان همبستگی نشان داده‌اند.

شیرین عبادی در کتاب «ایران من» از صبحی می گوید که روزنامه انقلاب اسلامی را باز کرد - ترجمه: انقلاب اسلامی، نه اسم خلاقانه خاصی. برنده بعدی جایزه صلح نوبل از روزنامه دریافت که زندگی او و همه زنان ایران در یک لحظه تغییر خواهد کرد. پیش نویس قانون مجازات اسلامی در روزنامه چاپ شد، قانون جدیدی که قصد اجرای مفاهیم اخلاقی به ظاهر اسلامی حاکمان جدید را داشت. او در کتاب خود می نویسد: "قوانین وحشتناکی که قرار بود تا آخر عمر با آن مبارزه کنم، از روی کاغذ به من خیره شده بود."


او آنچه را که در این قوانین وجود داشت فهرست می کند: ارزش زندگی یک زن فقط باید نصف یک مرد باشد. اگر زنی در تصادف رانندگی فوت کند، خانواده او تنها نیمی از غرامت مالی خانواده مرد را دریافت می کند. از این پس برای سنجش شهادت یک مرد به دو زن در دادگاه نیاز بود. طبق قانون، زنان در ایران نیز برای طلاق به اجازه همسر خود نیاز دارند. و خیلی بیشتر. شیرین عبادی در کتاب خود می نویسد: «به طور خلاصه، قوانین، ساعت را به 1400 سال به روزهای آغازین گسترش اسلام برگرداندند.


مانند شیرین عبادی، میلیون ها زن ایرانی یک شبه در دنیای دیستوپیایی از خواب بیدار شدند. عبادی توضیح می دهد که چگونه یک روز قبل با شوهرش ازدواج مساوی داشت، اما اکنون تبدیل به "مالک قانونی" شده است، در حالی که شوهرش می تواند "شخص" بماند. حجاب اجباری که امروزه اغلب موضوع بحث اعتراضات در ایران است، تنها تجسم ظاهری تحقیر و محرومیت همه زنان در ایران بوده و هست.


داستان شیرین عبادی توضیح دهنده خشمی است که از اواسط شهریور در خیابان های ایران دیده می شود. او از شور و شوق زنان برای برداشتن حجاب، کنار گذاشتن حجاب، تاب دادن آن در هوا و انداختن آنها در آتش توضیح می دهد. او شجاعتی را توضیح می دهد که باعث می شود مردم، زنان، مردان، LGBTIQ اعتراض کنند، زیرا می دانند که می تواند به قیمت آزادی و زندگی آنها تمام شود. زیرا: می دانند که چیزی از آنها سلب شده است. چیزی که حق آنهاست. سرکوب سیستماتیک زنان که در نهایت آزادی همه مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهد و آن را محدود می‌کند، برای مردم ایران چیزی خدادادی یا حتی «عادی» نیست - بلکه نتیجه تصمیم‌های گروهی از روحانیون اصولگرا است.


میل به آزادی غربی نیست


آنچه در ایران می گذرد تاریخ فمینیستی جهان است. صرف نظر از اینکه این داستان چگونه پیش می رود. زیرا آنچه زنان در ایران در پاییز 2022 ثابت خواهند کرد این است که میل درونی زنان برای آزادی، برای تعیین سرنوشت جنسی و ادعای آنها برای حقوق اساسی زنان چیزی نیست که از "غرب" سرچشمه بگیرد. پس از قرن ها استعمار منطقه به اصطلاح خاورمیانه، جوامع در اروپا و آمریکای شمالی همچنان عقب مانده به تصویر کشیده می شوند. این پیام به طور صریح به ما نمی رسد (مگر اینکه از سمت راست افراطی آمده باشد). بلکه در قالب تصاویری بسته بندی شده است که از طریق اخبار به دست ما می رسد و روی جلد مجلات خبری را مزین می کند. جایی که همیشه بازارهای شلوغ و شلوغ را می بینید، نه دفاتر مدرن. جایی که زنانی را در ژست‌های مطیع یا غیرقابل توصیف می‌بینید، اما هرگز دستی و مصمم نیستند. این پیام در بحث‌های سیاسی پیچیده می‌شود، برای مثال زمانی که هایکو ماس، وزیر امور خارجه پیشین، در سخنرانی خود در بوندستاگ درباره خروج بوندسوهر در ژوئن 2021 توضیح می‌دهد که آلمان در افغانستان به چه دستاوردهایی دست یافته است. جامعه مدنی افغانستان "با اعتماد به نفس تر" و "آگاه تر" از حقوق خود شده است. حقوق بشر در قانون اساسی تثبیت شده است، زنان "زندگی بسیار آزادتری" دارند. اینجا دوباره، پیام ضمنی است: ما، غرب، آزادی، حقوق بشر، حقوق زنان را برای مردم خاورمیانه به ارمغان می آوریم. ما چیزی به آنها یاد می دهیم.


اکنون مردم، به ویژه زنان، در ایران این را نشان می دهند: ما به شما نیاز نداریم که بفهمید حقوق بشر چیست. آنها نه تنها آن را درک می کنند، بلکه زندگی خود را به خطر می اندازند تا در نهایت دوباره آن را به دست آورند. وب پر از تصاویر مقاومت دختران مدرسه ای است. در یک تصویر، دانش‌آموزان دختر جوان از پشت دیده می‌شوند، با حجاب بیرون، موهای تیره بلندی که به پشت سرشان می‌ریزد و دست در دست هم گرفته‌اند. روی تخته سیاه نوشتند: برای خواهرم، خواهر تو، خواهر ما. خواهرخواندگی در بهترین حالت، توسط دخترانی که در حالتی به دنیا آمده اند نشان داده شده است که آنها را از سنین پایین ممنوع کرده است. و با این حال آنها بزرگ شده اند و از نسل های قبل از زنان می دانند که تنها راه آزادی زنان از طریق همبستگی با یکدیگر و در میان یکدیگر است.



به همه ما مهسا امینی می گویند


مانند داستان دانشجویی از ARD Weltspiegel. او در کلاس مدرسه، حجاب اجباری خود را بر می دارد و معلم او را تهدید به اخراج از مدرسه می کند. اسمش را که می پرسد می گوید: مهسا امینی. و بعد همه دانش آموزان دیگر بلند می شوند و می گویند: اسم ما هم مهسا امینی است.


این همبستگی، و این تازه است، در همه گروه‌های سنی، از میان همه اقوام، در همه طبقات - و حتی در همه جنسیت‌ها جریان دارد: زن، زندگی، آزادی، «زنانه‌ترین و متمدن‌ترین شعاری که زنان و مردان تهرانی را متحد می‌کند. به کردستان»، از این رو منصوره شجاعی، فعال حقوق زنان، آن را به Handelsblatt رساند. گویی 43 سال مردسالاری خشونت آمیز نه تنها نتوانست این دانش تقریباً اصلی را از قدرت همبستگی، خواهرخواندگی ریشه کن کند، بلکه اجازه داد تا در این زنان و دختران رشد کند. مرگ جینا مهسا امینی این قدرت را در بسیاری از مردم رها کرد.


مردم سراسر منطقه از آنچه در ایران می گذرد متحیر شده اند. برخلاف ما در غرب، آنجا تعجب نمی کنند که ایرانی ها برای حقوق زن، برای حقوق بشر می جنگند. بلکه از این که تأثیرات لرزان رژیم تأثیر می گذارد و مهمتر از همه این که مردم دست از مبارزه نمی کشند - هر چقدر هم که اعتراضات وحشیانه سرکوب شود - تعجب می کنند. می بینید که نیروهای رژیم بی رویه به مردم و حتی خانه های خیابان ها تیراندازی می کنند. دختران جوانی را می بینید که حجاب را برمی دارند دستگیر، شکنجه، تجاوز و کشته می شوند.


اما شما هم می بینید که خانواده های این جوانان ساکت نیستند، بلکه همه را به ادامه راه می خواهند. مانند مادر نیکا شاکرامی، یک نوجوان 15 ساله که به طرز وحشیانه ای به قتل رسید و احتمالاً مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفت. 11 مهرماه، سالروز تولد نیکا و چند روز پس از مرگ او، مادرش تصویری از نیکا را جلوی دوربین گرفت و تولد او را تبریک گفت و افتخار کرد که دخترش «شهید» راه آزادی شده است.


از کابل تا تهران: "زنان، زندگی، آزادی"


مردم منطقه می بینند که با وجود خشونت تقریبا غیرقابل تصوری که رژیم علیه مردم خود اعمال می کند، ایرانیان مورد حمله قرار نخواهند گرفت. جنبش اعتراضی در ایران هم اکنون قدرت مبارزه برای حقوقی را نشان می دهد که رهبران این کشورها، چه در افغانستان و چه در ایران، با تحقیر آن را نادیده می گیرند. در پایان ماه سپتامبر، زنان افغان در مقابل سفارت ایران در کابل تجمع کردند و تابلوهای اعتراضی در دست داشتند و فریاد می زدند: "زنان، زندگی، آزادی" و "از کابل تا ایران، به دیکتاتوری نه بگو!" زنان می گویند: «ما باید به این دولت های وحشتناک پایان دهیم. مردم اینجا هم از جنایات طالبان خسته شده اند. ما مطمئن هستیم که مردم ما نیز مانند مردم ایران خواهند ایستاد.»


تصور کنید اگر رژیم ایران واقعاً سقوط کند، چه قدرتی می تواند آشکار شود.


این می تواند آغاز تحولی در تاریخ این منطقه باشد که منجر به رهایی مردم از قید و بندهایی که توسط استعمار بر آنها تحمیل شده بود و حاکمان دیکتاتور یکی پس از دیگری باشد. هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که چنین تحولی چقدر طول خواهد کشید، ماه ها، سال ها، دهه ها. یک چیز مسلم است: شما قدرت دارید. قدرت بازگشت به آنچه همه انسانها بدون در نظر گرفتن منشاء، جنسیت، مکان می خواهند: آزادی، برابری و خواهری.


زمینه:

جینا مهسا امینی یک ایرانی کرد بود (جینا نام کردی اوست). وی در ۲۲ شهریور ۱۳۹۱ به دلیل استفاده نامناسب از روسری توسط پلیس اخلاق در تهران دستگیر شد. مدت کوتاهی بعد او در یک بیمارستان در نتیجه خشونت وحشیانه درگذشت. قتل خشن جینا مهسا امینی اعتراضات سراسری علیه رژیم ایران را برانگیخت که همچنان ادامه دارد. با شعار «جین، ژیان، آزادی» (در کردی به معنای «زن، زندگی، آزادی»)، مردم در همه گروه‌های سنی، قومی، طبقات و جنسیتی شجاعانه و قاطعانه برای آزادی، خودمختاری و برابری اعتراض می‌کنند. .


این مقاله برای اولین بار در اینجا ظاهر شد heimatkunde.boell.de




Translated with Google Translate




bottom of page